باغدا گل

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اصول گراها اصلاح طلبان

11 اسفند 1394 توسط لیلارحیمی


جریان شناسی سیاسی طرز تفکردو جریان اصول گرا و اصلاح طلبلي  

كشور يعني اصولگرا و اصلاح طلب هر كدام چه نوع طرز تفكر و اعتقادي دارند؟

شکل گيري گروههاي اصولگرا و اصلاح طلب وصف بندي اين دو جبهه به طور منسجم به قبل انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري باز مي گردد هر چند پيش از آن هم بحث اصلاح طلبي و اصولگرايي مطرح بوده است اما شکل گيري منسجم اين گروهها و ائتلاف گروههاي همسو در اين عناوين و صف بندي اين دو تفکر و جريان به انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري بر مي گردد . در جريان انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري عملا گروههاي سياسي و جريانات سياسي به سمت ائتلاف در سايه دو جبهه اصولگراو اصلاح طلب پيش رفتند ،جبهه اصولگراشامل جامعه روحانيت مبارز ،جبهه پيروان خط امام و رهبري و آبادگران و گروههاي همسو با آن و جبهه اصلاح طلبان شامل جامعه روحانيون مبارز ، جبهه مشارکت و گروههاي موسوم به جبهه دوم خرداد و تشکل هاي همسو مي باشد البته پس از انتخابات رياست جمهوري و در آستانه انتخابات دوره هشتم مجلس شوراي اسلامي گروههاي در اين ميان تحت عنوان اصولگرايان اصلاح طلب و اصولگرايان تحول خواه شکل گرفتند.ولي رقابت اصلي به همان دو جريان اصلي باز مي گردد .
«مهم ترين مبانی فکری گروههای اصولگرا»
مهم ترين ديدگاههاي جبهه اصولگرا عبارتند از : توجه ويژه به ارزشها و اصول اسلامي و انقلابي و محور قرار دادن آن در تصميم گيري ها ، عدالت محوري و رفع محروميت ها وتبعيض ها و توزيع عادلانه منابع کشور و پايه ريزي اقتصاد عدالت محور ، خدمتگزاري بي منت و مهر ورزي و در عرصه سياست خارجي محور قرار دادن اصول و ارزشهاي انقلاب ،تامين منافع ملي و کوتاه نيامدن در برابر زيادي خواهي هاي قدرتهاي بزرگ .
مقام معظم رهبری ضمن تبيين ملاک اصولگرايی فرمودند: «هر كس و هر جريانی كه به مبانی انقلاب علاقه‌مند و پايبند و هر نامی كه داشته باشد جزو اصولگرايان است» (بيانات مقام معظم رهبری در جمع مسئولان و کارگزاران نظام , 29/3/85) . ايشان مهم ترین شاخصه های اصول گرايی را در اين موارد بيان فرمودند:1- شاخصه اول ،عدالت خواهی و عدالت گستري که به زبان، ساده است، اما در عمل، كار بسيار دشواري است و مقدمات بسياري لازم دارد.
2- شاخصه دوم، “فساد ستيزي” است. سلامت اعتقادي و اخلاقي مسئولان كشور به خصوص مسئولان عالي رتبه، در سطح دولت و معاونين و از اين قبيل، بسيار مهم است و شاخصه ديگري است كه از لحاظ اعتقادي و اخلاقي، اشخاص سالمي باشند.
3- از ديگر شاخصه هاي مهم اصول گرايي، “اعتزاز به اسلام” است.ما بايد به اسلام، اعتزاز داشته باشيم. آن چه را كه اسلام به ما آموخته، اگر ما درست ياد گرفته باشيم و دچار كج فكري، انحراف و غلط فهمي نشده باشيم، چيزي است كه بايد به آن افتخار كنيم.
4- “ساده زيستي و مردم گرايي"، شاخصه ديگري است كه بايد به آن توجه شود.
5- يكي ديگر از اين شاخصه ها، “تواضع و نغلتيدن در گرداب غرور” است كه لازمه اصول گرايي به شمار مي رود.
6- از ديگر شاخصه ها مي توان به “اجتناب از اسراف و ريخت و پاش” اشاره كرد.
7- “خردگرايي و تدبير و حكمت در تصميم گيري و عمل"، از شاخصه هاي مهم و مورد احتياج است.
8- “مسئوليت پذيري و پاسخ گويي"، نيز از ديگر شاخصه هاست. يعني پذيرش مسئوليت كارهايي كه بر عهده گرفته ايم. بايد احساس مسئوليت كرد.
9- “اهتمام به علم و پيشرفت علمي” است. علم كه وسيله رشد ملي، بشري، انساني و اوج گرفتن در محيط عام بشريت است جزو چيزهاي لازم است و بايد به آن اهتمام شود.
10- يكي ديگر از شاخصه هاي اصول گرايي كه جزو پايه هاي اصول گرايي به شمار مي رود، “سعه صدر و تحمل مخالف” است.
11- “اجتناب از هواهاي نفس"؛ چه هواي نفس شخصي و چه هواي نفس گروهي.
12- “شايسته سالاري"،
13- “نظارت بر عملكرد زير مجموعه”
14- “تلاش بي وقفه براي اين خدمات”
15- “قانون گرايي”
16- “شجاعت و قاطعيت در بيان و اعمال آن چه حق است"، نيز از ديگر شاخصه هاي اصول گرايي به شمار مي رود.(بيانات مقام معظم رهبری در ديدار با اعضاي هيئت دولت ، 6/6/ 85)

« مهمترين مبانی فکری گروههای اصلاحات»
مهمترين ديدگاهها و مبانی فکری گروههای اصلاحات را مي توان در اين موارد برشمرد ؛ محور قرار دادن اصلاح و تحول ، قانون گرايي ، شايسته سالاري ، افزايش تطبيق پذيري نظام يا خواست ها و اهداف و…
مقام معظم رهبري با توجه به ضرورت اصلاح در جامعه به منظور برطرف نمودن مفاسد در ابعاد مختلف ، به منظور منحرف نشدن اين جريان ، شاخصه هاي اصلاحات حقيقي و انقلابي را برشمرده و تفاوت هاي آن را با اصلاحات غير حقيقي و به تعبير ايشان اصلاحات آمريكايي را تبيين نمودند كه به برخي از مهم ترين شاخصه ها و الزامات اصلاحات حقيقي از ديدگاه ايشان اشاره مي كنيم ؛
1- ارزش محوري و رعايت ارزشها و اصول اسلام و انقلاب ؛ آ اگر كساني بيايند با عدم اعتقاد به اساس ارزشها ، دم از تحول بزنند ، معلوم است كه تحول مورد نظر آنها ، يعني تحول نظام اسلامي به نظام غير اسلامي ، تحول مورد نظر آنها يعني حذف نام اسلام ، حذف حقيقت اسلام … اين همان اصلاحات آمريكايي است .»( چشمه هميشه جاري ، دفتر سياسي سازمان عقيدتي سياسي ناجا ، بيانات مقام معظم رهبري ، 23/2/79، ص 23)
2- تعريف دقيق اصلاحات ؛ «اصلاحات بايد تعريف بشود بايد تعريف مشخصي از اصلاحات به وجود بيايد تا ترسيم آن چهره و وضعيتي كه ما در نهايت جاده اصلاحات مي خواهيم به آن برسيم ، براي همه آسان بشود .»( روزنامه كيهان ، 29/1/79)
3- سامان مندي اصلاحات ؛« اصلاحات بايد از يك مركز مقتدر و خويشتندار هدايت بشود تا دچار بي رويگي نشود … بايد مركزي هوشيار ، مقتدر و خويشتندار وجود داشته باشد كه نگذارد به آن حركتي كه مي خواهد انجام بگيرد ، شتاب بيش از حد مفيد داده بشود . كار با ميزان و به طور صحيح انجام بگيرد .»( منشور اصلاحات ، رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در جمع كارگزاران نظام 19/4/79، سازمان تبليغات اسلامي ، 1379، ص 57-58) 4- قانونمندي ؛ « ساختار قانون اساسي بايستي به طور كامل در اصلاحات حفظ بشود.»( چشمه هميشه جاري ، پيشين ، ص 14)
5- جامعيت ؛ «اصلاحات بايد در همه مناطق مربوط به زندگي جامعه صورت بگيرد »( چشمه هميشه جاري ، پيشين ، ص 42)
6- تحمل و پرهيز از خشونت ؛« البته اختلاف به وجود مي آيد اما اين اختلاف مهم نيست . ممكن است آن كساني كه به ارزشها بيشتر توجه دارند ، به آن كساني كه به تحول بيشتر توجه دارند ، بتازند كه شما به ارزشها بي اعتنايي و بي احترامي مي كنيد . يا كساني كه به تحول اهميت بيشتري مي دهند به كساني كه به تحول كمتر توجه مي كنند ، بگويند شما به پيشرفت و ترقي و به جلو رفتن اعتنايي نداريد … بايد همديگر را تحمل و قبول كنند … دعوا نبايد باشد » (چشمه هميشه جاري ، پيشين ، ص 41)
متاسفانه جريان اصلاحات اين رهنمودها را راهنماي خويش نساخته و به دليل نفوذ انديشه هاي مخالف با مباني اسلام و انقلاب و روشنفكران غرب زده و حاكميت روحيه تسامح و تساهل و شتاب زدگي به بيراهه رفته و دچار انحراف گرديد و به جاي همت گماردن به اصلاح مفاسد واقعي كشور و نيازهاي حقيقي مردم ، فرصت ها صرف جناح بازيهاي سياسي و طرح مطالب نا همخوان با ارزشها گرديد و نتوانست توفيقي در اين راه بدست آورد .
البته مقام معظم رهبري اين صف بندی اصلاح طلب و اصولگرا را قبول نداشته و در اين باره فرمودند: « بنده دعواي اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم من اين تقسيم بندي را غلط مي دانم نقطه مقابل اصولگرا ، اصلاح طلب نيست ، نقطه مقابل اصلاح طلب ، اصولگرا نيست نقطه مقابل اصولگرا آدم بي اصول و لاابالي است آدمي که به هيچ اصلي معتقد نيست آدم هرهري مذهب است … نقطه مقابل اصلاح طلبي افساد است بنده معتقد به اصولگراي اصلاح طلبم اصول متين و متقني که از مباني معرفتي اسلام برخاسته با اصلاح روش ها به صورت روز به روز و نو به نو… »( بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي استان کرمان 19/2/84) براي آگاهي بيشتر به منابع زير مراجعه شود ؛ کتاب جريان شناسی در ايران , علی دارابی , تهران: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی , 1388- فصلنامه كتاب نقد ، سال 4، شماره 16، اصلاحات - منشور دولت اسلامي ، باز خواني مواضع و انتظارات مقام معظم رهبري از قوه مجريه در 16 سال گذشته ، دفتر جريان شناسي تاريخ معاصر، قم: هماي غدير، 1384. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 22/100128232)

تسامح با انحراف، استقبال از فتنه جدید؛
تفاوت اصول‎گرایان و اصلاح‎طلبان درمواجهه باانحراف
جریان به‎اصطلاح «اصلاح‎طلب» برای فرار از پاسخ‎گویی به مشکلات عدیده سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور در دوران زمامداری سازندگی، دوران اصلاح طلبان حضور در مجلس ششم و دولت‎‎های هفتم و هشتم و خصوصا گناه نابخشودنی‎شان در به‎وجود آوردن افتضاح فتنه 88 و سکوت دربرابر آن، برجسته‎شدن «حلقه انحرافی» را فرصتی طلایی برای عقده‎گشایی علیه کل جریان اصول‎گرایی می‎دانند.
به گزارش صراط،مدت‎هاست که پیدایش، رشد و قدرت‎نمایی «جریان انحرافی» ـ یا به تعبیر درست‎تر «حلقه انحرافی» ـ در دولت احمدی‎نژاد نقل محافل سیاسی شده و هر یک از گروه‎‎ها و افراد شاخص سیاسی کشور از زاویه دید خود به آن می‎پردازند. آنچه در این نوشتار به آن پرداخته می‎شود، نوع مواجهه فرصت‎طلبانه اصلاح‎طلبان یا به‎عبارت بهتر جریان دوم خرداد با این مقوله است.

جریان به‎اصطلاح «اصلاح‎طلب» برای فرار از پاسخ‎گویی به مشکلات عدیده سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور در دوران زمامداری سازندگی، دوران اصلاح طلبان حضور در مجلس ششم و دولت‎‎های هفتم و هشتم و خصوصا گناه نابخشودنی‎شان در به‎وجود آوردن افتضاح فتنه 88 و سکوت دربرابر آن، برجسته‎شدن «حلقه انحرافی» را فرصتی طلایی برای عقده‎گشایی علیه کل جریان اصول‎گرایی می‎دانند. آن‎‎ها ضمن بزرگ‎نمایی برخی اشکالات مجالس هفتم تا نهم و سیاه‎نمایی درباره دولت‎‎های نهم و دهم، سعی می‎کنند مسئولیت تمام خطا‎‎های انحرافیون را متوجه تمام اصول‎گرایان و حتی منتقدان «حلقه انحرافی» کنند و با این کار کارنامه اصول‎گرایان را در عرصه رقابت خرداد 92 لکه‎دار جلوه دهند، و فرصتی برای عرض اندام مجدد خویش دست و پا کنند.

 

«محمدرضا عارف» به‎عنوان یکی از نامزد‎‎های محتمل جریان دوم خرداد در انتخابات ریاست‎جمهوری یازدهم، دقیقا با اشاره به همین موضوع سعی کرد جریان انحرافی درون اصول‎گرایان را معادل جریان فتنه درون اصلاح‎طلبان قلمداد کند: «اگر قرار به توبه اصلاح‎طلبان از جریان فتنه برای حضور در انتخابات ریاست‎جمهوری آینده باشد، طبعا اصول‎گرایان هم باید برای حضور در انتخابات از جریان انحرافی اعلام برائت و توبه کنند.» براین ‎اساس اصلی‎ترین استراتژی سلبی جریان دوم خرداد این است که کل اصول‎گرایان را با دولت احمدی‎نژاد برابر نشان داده، تمام دولت را نیز با خطا‎‎های منبعث از حلقه انحرافی پیوند بزنند تا هر فردی از جریان اصول‎گرایی که به صحنه آمد بار سنگین انحراف را نیز به دوش بکشد و توان و چالاکی خود در رقابت با آن‎‎ها را از دست بدهد. در پاسخ به این استراتژی ذکر چند نکته ضروری به‎نظر می‎رسد:

 

1. رهبر انقلاب هشتم خرداد 90 در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند: «تقوای جمعی این است که جمع‎‎ها مراقب خودشان باشند. جمع به حیث جمع، مراقب خودشان باشند. بی‎مراقبتی جمع‎‎ها نسبت به مجموعه‎ خودشان، موجب می‎شود که حتی آدم‎‎‎هایی هم که در بین آن جمع‎‎ها تقوای فردی دارند، با حرکت عمومی آن جمع‎‎ها بغلتند و به‎جایی بروند که نمی‎خواهند.»

 

ایشان بلافاصله در ذکر مثال از عدم رعایت تقوای جمعی به جریان دوم خرداد ـ معروف به چپ در مقابل راست ـ اشاره کردند: «در طول این 30 سال، ما از این ناحیه ضربه خورده‎ایم. یکی از جا‎‎هایی که ضعف نشان داده‎ایم، همین بوده. در دهه‎‎‎های قبل، یک جریانی در کشور وجود داشت به نام جریان چپ. آن‎‎ها شعار‎‎های خوبی هم می‎دادند اما خودشان را مراقبت نکردند و تقوای جمعی به خرج ندادند. در میانشان آدم‎‎‎هایی بودند که تقوای فردی هم داشتند، اما نداشتن تقوای جمعی، کار آن‎‎ها را به‎جایی رساند که فتنه‎گر ضد ‎امام حسین و ضد ‎اسلام و ضد ‎امام و ضد ‎انقلاب توانست به آن‎‎ها تکیه کند! آن‎‎ها نیامدند شعار ضد ‎امام و ضد ‎انقلاب بدهند، اما شعاردهنده‎ ضد‎ امام و ضد ‎انقلاب توانست به آن‎‎ها تکیه کند. این خیلی خطر بزرگی است. آن‎‎ها غلتیدند.»

 

این تعابیر صریح رهبری، نشان می‎دهد که اولا کل جریان دوم خرداد با بی‎تقوایی برخی غلتیدند و رفوزه شدند. ثانیا سایر افراد این جریان هم اگرچه دارای فضائل فردی باشند، مادام که پیوستگی خود را با این جریان حفظ کنند و از اقدامات فتنه‎گرانه آن‎‎ها تبری نجویند، جزء غلتیدگان محسوب می‎شوند.

 

2. با نگاهی به وقایع فتنه 88 و با استفاده از استدلال منطقی و قوی رهبری انقلاب که به آن اشاره کردیم، می‎توان چنین نتیجه گرفت که در طول دهه‎‎‎های قبل، جریانی انحرافی و خزنده در لایه‎‎‎های فکری و اندیشه‎ای جریان به اصطلاح چپ شکل گرفت که در سال‎‎های زمامداری این جریان در کشور فرصت بروز و ظهور یافت. حلقه انحرافی پیرامون خاتمی - همان افراطیون جریان دوم خرداد- تبدیل به نماد‎‎های سیاسی این جریان شدند و علیه تمام مقدسات دینی و ملی مردم هرچه خواستند نوشتند و عمل کردند ولی کسی از درون آن‎‎ها فریاد مقابله با جریان انحرافی قدرت‎یافته را سر نداد.

 

هنگامی‎که از مجوز تظاهرات علیه خدا سخن گفتند، هنگامی‎که به طبقه مستضعف با عبارت «لشکر قابلمه به دست در صف مرگ موش» توهین کردند، هنگامی‎که نامه ذلیلانه خلع سلاح مقاومت لبنان به بوش نوشتند، هنگامی‎که چرخه هسته‎ای را متوقف کردند، هنگامی‎که به اسم توسعه سیاسی شعار علیه سپاه و بسیج را به رفع مشکلات اقتصادی مردم ترجیح دادند، هنگامی‎که افتضاح در شورای شهر و شهرداری را به حدی رساندند که خود آن را منحل کردند، هنگامی‎که نامه جام زهر به رهبر انقلاب نوشتند، هنگامی‎که تصمیم به عدم برگزاری انتخابات مجلس هفتم گرفتند، هنگامی‎که از حاکمیت دوگانه و خروج از حاکمیت سخن راندند، هنگامی‎که در انعقاد قرارداد‎‎های مشکوک نفتی و صنعتی با شرکت‎های خارجی پورسانت گرفتند، هنگامی‎که در سطح دفتر رئیس‎جمهوری بی‎بندوباری اخلاقی داشتند، هنگامی‎که در کنفرانس برلین شرکت کردند، هنگامی‎که از شهرام جزایری پول گرفتند و… نه‎تنها هیچ فرد و گروهی از میانشان برنخاست تا با این انحرافات مقابله کند، بلکه همه یکپارچه به حمایت یا توجیه آن‎‎ها برخاستند.

 

کار به‎جایی رسید که با طراحان کودتا‎‎های مخملی در ایران جلسه گذاشتند، جزوات آن‎‎ها را منتشر کردند و عملا به آلت‎دست براندازان نظام تبدیل شدند و آن‎‎ها که نقش اجرایی هم نداشتند عملا نظاره‎گر ساکت ماجرا شدند و فتنه 88 را رقم زدند که با هشیاری مردم و رهبری، همه‎باهم به قعر ناکامی و خسران غلتیدند.

 

3. اما در جریان اصول‎گرایی اتفاقات به‎گونه دیگری رقم خورد. وقتی احمدی‎نژاد بر موج احساسات انقلابی و حزب‎اللهی مردم خسته از دوران اصلاحات سوار شد، در جریان اصول‎گرایی افرادی بودند که علی‎رغم حمایت از رویکرد ارزشی و اصول‎گرایانه اولیه‎ او، عملکرد و رفتارش را با معیار‎‎های برگرفته از اسلام و ارزش‎‎های انقلاب و متبلور در کلام زرین رهبری محک بزنند. آن‎‎ها می‎دانستند که اصول‎گرایی یک جریان سیاسی مقابل سایر جریان‎‎ها نیست، بلکه برابر با هویت اسلامی و ارزشی خط اصیل انقلاب اسلامی است و باید از آن پاسداری کرد و نگذاشت به پای برخی اشتباهات سهوی یا عمدی مجریان و قانونگذاران ذبح شود.

 

3-1- وقتی در دولت نهم ضرورت حضور زنان در ورزشگاه‎‎ها از سوی رئیس‎جمهوری مطرح شد، اصول‎گرایان مجلس اعتراض کردند: «برخی اصول‎گرایان با دستور احمدی‎نژاد به‎شدت مخالف هستند و در این زمینه وحدتی میان آن‎‎ها وجود ندارد… ممکن است فشار مخالفان در جبهه اصول‎گرایان به حدی باشد که دستور رئیس‎جمهوری تحقق نیابد… مخالفان معتقدند که ادبیات احمدی‎نژاد در این مورد از نوعی که خاتمی در دوره پیش استفاده می‎کرده، بوده است.»

 

مراجع تقلید حامی گفتمان اصول‎گرایی هم موضع گرفتند؛ برای نمونه آیت‎الله مکارم شیرازی، با اعتراض به دستور احمدی‎نژاد مبنی بر حضور بانوان در ورزشگاه‎ها، از رئیس‎جمهوری خواست تا پیش از اتخاذ این‎گونه تصمیمات، با مراجع تقلید و علما مشورت کند.

 

3-2- زمانی‎که بحث «دوستی با مردم اسرائیل» توسط مشائی مطرح شد و مورد تأیید احمدی‎نژاد قرار گرفت، بسیاری از اصول‎گرایان موضع گرفتند. علیرضا زاکانی گفت: «ادعای دوستی با مردم اسرائیل، مشورت‎دادن به رئیس‎جمهوری در طرح مسئله ورود زنان به ورزشگاه و ده‎‎ها مورد دیگر از اشکالات آقای مشائی است که هم‎اکنون ظهور و بروز پیدا کرده…»

 

سرانجام پس از دفاع آقای احمدی‎نژاد از اظهارات مشائی در جریان کنفرانس خبری خود که آن اظهارات را موضع دولت دانسته، مقام معظم رهبری در خطبه‎‎‎های نماز جمعه تهران در تاریخ 29 شهریور 1387 فرمودند: «یک نفر پیدا می‎شود درباره مردمی که در اسرائیل زندگی می‎کنند، اظهارنظری می‎کند. البته این اظهارنظر، اظهارنظر غلطی است. اینی که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر دنیا دوستیم! این حرف درستی نیست؛ حرف غیرمنطقی‎ای است. مگر مردم اسرائیل کی‎هایند؟ همان کسانی هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به‎وسیله همین‎‎‎ها دارد انجام می‎گیرد. سیاهی لشگرِ عناصر صهیونیسم، همین‎هایند. نمی‎شود ملت مسلمان نسبت به افرادی که این جور عامل دست دشمنان اساسی دنیای اسلام هستند، بی‎تفاوت باشد. نه، ما با یهودی‎‎‎ها هیچ مشکلی نداریم، با مسیحی‎‎‎ها هیچ مشکلی نداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیچ مشکلی نداریم؛ اما با غاصبان سرزمین فلسطین چرا، مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستی نیست. این موضع نظام است، این موضع انقلاب است، موضع مردم است.»

 

3-3- در آستانه انتخابات قبلی، تصمیم عجیب دولت نهم برای الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اعلام شد که مخالفت بسیاری از اصول‎گرایان را برانگیخت. در بارزترین واکنش، مجمع روحانیان مجلس با صدور بیانیه‎ای با اقدام دولت در الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مخالفت کرد و خواستار ملغی‎شدن این مصوبه شد: «متأسفانه شنیده می‎شود که اخیرا سازمان حج و زیارت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتزاع و زیر پوشش سازمان گردشگری قرار گرفته که اقدامی غیر قابل قبول است و از عظمت حج می‎کاهد، زیرا حج و زیارت از نظر محتوا و مفهوم با جهانگردی تفاوت فاحش دارد و این مصوبه، جایگاه حج و زیارت را تنزل می‎دهد و اقدامی برخلاف سیاست الهی آن است.»

 

سرانجام پس از کش‎و‎قوس فراوان، دفتر مقام معظم رهبری طی نامه 12 اردیبهشت 1388 خطاب به آقای ری‎شهری نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی، نظر مقام معظم رهبری را مبنی بر مخالفت با الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به‎صورت ذیل ابلاغ کرد: «درباره جابه‎جایی سازمان حج و زیارت به جناب آقای رئیس‎جمهور مؤکد تذکر داده شد که الحاق این سازمان به مجموعه گردشگری شایسته نیست؛ مقرر گشت وضعیت به شیوه سابق باقی بماند. لذا مقتضی است، جنابعالی برنامه‎‎‎های خود را طبق روال سابق ادامه دهید. وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس محترم سازمان حج و زیارت در جریان امر قرار گیرند. مراتب برای اطلاع و اقدامات لازم اعلام می‎گردد.» و این‎گونه غائله خاتمه یافت.

 

3-4- هنگامی‎که در ابتدای دولت دهم رئیس‎جمهوری در انتصابی عجیب و انتقاد‎آمیز ـ و البته قابل پیش‎بینی برای برخی از اصول‎گرایان که از چند سال پیش هشدار‎‎های بی‎پاسخی داده بودند ـ آقای مشائی را به معاونت اولی خود برگزید، سیل انتقادات از این انتصاب در جریان اصول‎گرایی بالا گرفت که تنها چند نمونه آن ذکر می‎شود:
تجمع دانشجویان دانشگاه‎‎‎های تهران بزرگ به دعوت بسیج دانشجویی در میدان فلسطین تهران: «اگر احمدی‎نژاد بخواهد به این اقدامات خود ادامه دهد باید بداند همین جمعیتی که به وی رأی داده است در مقابلش اقدام عملی انجام خواهد داد.»

 

نامه سرگشاده جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به رئیس‎جمهوری: «انتصاب آقای مشایی را با توجه به گفتار و رفتار نامبرده، خارج از ضوابط اصول‎گرایی بیان‎شده امام و رهبری می‎دانیم و اصرار بر ادامه مسئولیت ایشان را به مصلحت شما و نظام ندانسته و بر این باوریم که چالش‎‎‎های جدی برای دولت شما به‎دنبال خواهد داشت.»

 

در این میان دو تن از وزرای احمدی‎نژاد (محسنی‎ اژه‎ای و صفار هرندی) به‎دلیل اعتراض جدی خویش در هیئت دولت از وزارت برکنار شدند و تنها به‎دلیل از حد نصاب نیفتادن کابینه، عزل یکی از آن‎‎ها تا زمان دولت جدید به تأخیر افتاد. با برخی دیگر از اعضای هیئت دولت نیز در ابتدای دولت دهم خداحافظی شد.

 

نهایتا رهبر معظم انقلاب در نامه 27 تیرماه 1388 به رئیس‎جمهوری که ابتدا مخفیانه نوشته شد و بعد از بی‎توجهی غیرقابل‎توجیه احمدی‎نژاد در چند مرحله علنی گردید، خطاب به رئیس‎جمهوری مرقوم فرمودند: «انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشائی به معاونت رئیس‎جمهوری برخلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقه‎مندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد.» درحالی که انتظار می‎رفت احمدی‎نژاد بلافاصله پس از اطلاع از دستور رهبر معظم انقلاب، انتصاب را ملغی و کان لم یکن اعلام کند، پس از تأخیری 7 روزه و پس از علنی‎شدن نامه، در اقدامی که جز ناچاری چیزی در آن دیده نمی‎شد، تنها موافقت خویش با استعفای مشایی را مستند به قانون اساسی! به اطلاع رهبری رساند و البته در فاصله کمتر از یک روز از آقای مشایی دلجویی کرد و او را در چنین حکمی به‎سمت «مشاور و رئیس دفتر رئیس‎جمهوری» برگزید: «انقلابی‎بودن، یعنی داشتن آمادگی ایثار جان و مال و در اوج آن آبرو… ضمن تقدیر فراوان از همه خدمات ارزشمند گذشته، جنابعالی را که انسانی مؤمن و فداکار و مورد اطمینان کامل هستید، به‎سمت «مشاور و رئیس دفتر رئیس‎جمهوری» انتخاب می‎نمایم.» آن نامه به رهبری و این انتصاب نیز از دید اصول‎گرایان پنهان نماند و به آن اعتراض کردند.

 

3-5- احمدی‎نژاد پس از تشکیل دولت دهم با انتصاب نمایندگانی ویژه در چند حوزه بین‎المللی، مسئله موازی‎کاری در سیاست خارجی را دنبال کرد که بازهم با اعتراض اصول‎گرایان مواجه‎شد. علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: «موازی‎کاری به مسائل مهم سیاست خارجی کمک نمی‎کند و مانعی در مسیر تحقق اهداف است.»

 

در این مسئله نیز حرف نهایی را رهبری معظم انقلاب در دیدار 8 شهریور با دولت بیان فرمودند: «وزارت امور خارجه مسئول هدایت منسجم و برنامه‎ریزی‎شده همه مسائلی است که به‎نوعی با سیاست خارجی و روابط با دیگر کشور‎‎ها مربوط می‎شود.» پس از آن بود که 122 نماینده مجلس اصول‎گرا در تذکری جمعی به رئیس‎جمهوری خواستار پرهیز از موازی‎کاری در سیاست خارجی و انتخاب نمایندگان ویژه شده و آن را برخلاف قانون دانستند. این پرونده نهایتا به تغییر عنوان نماینده ویژه به مشاور و عزل ناگهانی، تحقیرآمیز و سؤال‎برانگیز منوچهر متکی، وزیر خارجه وقت و انتصاب سعیدلو به معاونت بین‎الملل رئیس‎جمهوری انجامید. علیرضا زاکانی در پاسخ به سؤال یک پایگاه خبری داخلی که آیا آن‎چه موازی‎کاری در دستگاه خارجی نامیده می‎شود، برچیده شده است یا نه گفت: «موازی‎کاری در سیاست خارجی برچیده نشده است… بهتر است مجلس از طریق کمیسیون‎‎‎های امنیت ملی و اصل نود این موضوع را دنبال کند تا ان‎شاءالله منویات مقام معظم رهبری محقق شود؛ وگرنه این شیوه‎ای که آقایان در پیش گرفته‎اند، حرکت در مسیر گذشته است.»

 

3-6- مهم‎ترین اتفاقی که جریان انحرافی درون دولت رقم زد، ماجرای خانه‎نشینی 11روزه آقای احمدی‎نژاد در اعتراض به ابقای آقای مصلحی در وزارت اطلاعات از سوی رهبر معظم انقلاب پس از عزل وی توسط رئیس‎جمهوری بود. در این ماجرا انتقاد‎‎های بی‎سابقه‎ای از سوی اکثریت قریب به اتفاق اصول‎گرایان ـ چه منتقدان و چه حامیان گذشته ـ به‎ رئیس‎جمهوری و حلقه انحرافی شد:
آیت مصباح یزدی: «برخی از کسانی که امروز دم از رهبری می‎زنند و از یاران رهبری هستند، اگر فردا فتنه بزرگ‎تری را به‎وجود ‎آورند، جای تعجب ندارد. خطری که امروز احساس می‎کنم شدیدترین خطری است که تاکنون اسلام را تهدید کرده است…»

 

علیرضا زاکانی در سرمقاله پنجره: «این خانه‎نشینی به قیمت شادی دشمنان اسلام و دل‎شکستگی دوستان انقلاب و ازدست‎دادن سرمایه‎‎‎‎های زیاد تمام شد؛ اما به لطف درایت و تدبیر ولی امر مسلمین اوضاع التیام یافت و آزمونی سخت برای جناب آقای احمدی‎نژاد آغاز شد.»

 

حجت‎الاسلام سید محمود نبویان: «به خدا قسم، جریان خانه‎نشینی احمدی‎نژاد خیلی به‎نفع نظام تمام شد… این تحلیل بنده است که مقام معظم رهبری منتظر فرصتی بود که گلوی ماری را که دارد از دل این شیشه بیرون می‎زند، بگیرد. معظم‎له فرمودند جلوی انحراف را خواهم گرفت.»

 

4. در سایر مسائل مشابهی که در دوران زمامداری اصول‎گرایان و اصلاح‎طلبان رخ داد، نوع مواجهه آن‎‎ها قابلیت مقایسه دارد. برخی از اصول‎گرایان با بدی ها برخورد کردند ولی اصلاح‎طلبان از بدی‎‎ها دفاع و گاهی آن را توجیه نمودند.


مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع, سیاسی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

باغدا گل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • احادیث
  • مناسبتی
  • سیاسی

Random photo

ولادت حضرت زینب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس